چرا کودکان و نوجوانان از مدرسه فرار میکنند؟ علل، پیامدها و راهکارها

نویسنده: روزبه فلاح |
۲۹ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه: ۱۶ دقیقه
این مقاله «فرار از مدرسه» را از «غیبت عادی/ترک تحصیل» تفکیک میکند و با آماری حدود ۱ تا ۱۵٪ شیوع، علل چندعاملی آن را توضیح میدهد: اضطراب/افسردگی، نیازهای ویژه (ADHD/اوتیسم/یادگیری)، سبکهای تربیتی و سلامت روان والدین، فشار و قلدری مدرسه، عوامل فرهنگی/رسانهای و کووید. پیامدها: افت تحصیلی، مشکلات روانی، انزوای اجتماعی و خطر ترک تحصیل. راهکارها در چهار سطح کودک، خانواده، مدرسه و سیاستگذاری ارائه شدهاند، همراه ایدههای خلاق مثل کلاس تطبیقی، هنردرمانی، «معلمِ همراه عاطفی» و ابزارهای دیجیتال.
مقدمه
- رفتن به مدرسه، در نظر اول، یک کار ساده است؛ هر روز صبح بیدار شدن، رفتن به کلاس، فعالیت درسی، بازی، بازگشت به خانه. اما برای بعضی از کودکان و نوجوانان، مدرسه تبدیل به منبع اضطراب، ناراحتی، فشار روانی و حتی ترس شده است. وقتی رفتن به مدرسه یا حضور در آن روز به روز دشوارتر میشود، ممکن است با اصطلاحاتی مانند «نادیده گرفتن مدرسه»، «ترس از مدرسه» یا «فرار از مدرسه» روبهرو شویم.
- در این مقاله، ابتدا مفاهیم کلیدی را تعریف میکنیم، سپس عوامل مؤثر بر فرار از مدرسه را از دید روانشناسی و مطالعات بینالمللی بررسی میکنیم، بعد پیامدها را میبینیم، و نهایتاً پیشنهادهای راهبردی برای خانواده، مدرسه و نظام تعلیم و تربیت ارائه میدهیم.
تعریف مفاهیم و تمایزها
فرار از مدرسه / School refusal / School avoidance
- رفتاری است که کودک یا نوجوان بهطور مکرر یا مزمن از رفتن به مدرسه خودداری میکند یا در حضور در مدرسه مشکلات رفتاری، احساسی یا جسمانی نشان میدهد. این رفتار معمولاً با اضطراب، افسردگی، یا موقعیتهایی که کودک آنها را تهدیدکننده میبیند همراه است
تفاوت با غیبت عادی یا ترک تحصیل (truancy)
- در فرار از مدرسه غالباً عامل احساسی-روانی وجود دارد؛ کودک یا نوجوان احساس میکند نمیتواند با موقعیت مدرسه کنار بیاید.
- در «غیبت عادی» ممکن است دلیل عمدتاً اجتماعی، مالی، خانواده یا تنبیه باشد بدون آنکه اضطراب یا ترس اصلی باشد.
- در ترک تحصیل ممکن است ارتباط با قانون، مقررات مدرسه، بیانگیزگی یا مشکلات محیطی بیشتر باشد.
آماری کلی
- گزارشها نشان میدهند که بین ۱ تا ۱۵ درصد کودکان در سن مدرسه به نوعی رفتار «اجتناب از مدرسه» دارند.
- سنین کودکی (۵ تا ۱۱ سالگی) بیشتر متاثر هستند، اما نوجوانان نیز با مشکلات خاص خود روبهرواند.
- اضطراب، حالتهای افسردگی، مشکلات روانی والدین، سبک تربیتی خانوادگی، کیفیت روابط با همسالان و معلمان، و ویژگیهای شخصیتی از عوامل برجستهاند
علل فرار از مدرسه
- علل فرار از مدرسه چند بعدیاند؛ روانی، اجتماعی، محیطی، خانوادگی. در ادامه بخش به بخش بررسی میکنیم.

۱.عوامل فردی و روانشناختی
- اضطراب و ترس
- اضطراب یکی از مهمترین عوامل شناسایی شده در ادبیات است. اضطراب حالت (state anxiety)، اضطراب فراگرفته (trait anxiety)، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی، و اضطراب مخصوص به مدرسه از انواع اصلیاند.
- مثال: کودکی که وقتی باید در کلاس ارایه بدهد میلرزد، یا در مواجهه با امتحان دچار حالت بدنی مثل تپش قلب، حالت تهوع یا سردرد میشود، ممکن است بخواهد از مدرسه اجتناب کند.
- افسردگی و اختلالات خلقی
- نبود امید، احساس بیکفایتی یا شکست مکرر میتواند نوجوان را از مدرسه بزنند. گاهی احساس اینکه «من نمیتوانم موفق شوم»، «کاری که انجام میدهم فایده ندارد»، یا «معلمان مرا نمیفهمند» باعث افت انگیزه میشود.
- اختلالات نورودولوژیک / نیازهای آموزشی ویژه
- کودکان با اختلالاتی مثل ADHD، اوتیسم یا اختلالات یادگیری، وقتی محیط آموزشی نتواند نیازهای آنان را تامین کند، ممکن است احساس شکست یا طرد شدن کنند.
- خصوصیات شخصیتی و توانایی مقابله احساسی (Emotion Regulation)
- برخی کودکان توانایی کمتری در کنترل احساسات منفی، اضطراب، یا هیجانهای شدید دارند. این ضعف میتواند باعث شود وقتی با شرایط استرسزا مواجه میشوند، ترجیح دهند مدرسه را ترک کنند. تجزیه و تحلیل اخیر نشان داده کودکانی که اجتناب از مدرسه دارند، در آزمونهایی که توانایی کنترل هیجانی و عملکرد شناختی را میسنجند، عملکرد ضعیفتری دارند.
۲. عوامل خانوادگی
- سلامت روان والدین
- والدینی که خود اضطراب، افسردگی یا مشکلات روانی دیگری دارند، ممکن است توانایی کمتری در حمایت از فرزندشان داشته باشند. همچنین الگوهای نادرست ارتباطی یا سبک تربیتی آسیبزا میتواند اضطراب و فرار را تشدید کند. در مطالعهای والدینی که فرزندانشان رفتار «اجتناب از مدرسه» داشتند، سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی دیده شده است.
- سبک تربیتی
- سبکهایی مثل تنبیه بیش از حد، نداشتن ثبات در قوانین خانواده، انتقاد مکرر، توقعات غیرواقعی، کمبود حمایت عاطفی میتواند کودکان را در موقعیتی قرار دهد که احساس میکنند نمیتوانند از عهده انتظارات برآیند.
- پویایی خانواده و حادثههای زندگی
- عوامل مثل طلاق، جابجایی محل سکونت، مرگ یک عزیز، بیماری مزمن، یا تغییرات ناگهانی محیط زندگی میتوانند استرس ایجاد کرده و توان تحمل کودک را کاهش دهند.
۳.عوامل مدرسهای و محیطی
- فشار تحصیلی و توقعات مدرسه
- تمرکز شدید بر امتحانات، نمرات، رقابت بدون فضای حمایتی میتواند باعث اضطراب شناسایی ناتوانی و فرار شود.
- روابط معلم-دانشآموز و همسالان
- اگر معلمان قابل دسترس، دلسوز و فهمیده نباشند؛ یا دانشآموز احساس طرد شدن، تحقیر، مقایسه منفی، یا نادیده گرفتن داشته باشد؛ یا مورد زورگویی / قلدری قرار گیرد، احتمال اجتناب افزایش مییابد.
- ساختار و شرایط مدرسه
- محیط شلوغ، سر و صدای زیاد، تغییرات مکرر در معلمان، کلاسهای بزرگ، کمبود منابع، عدم تطبیق با نیازهای ویژه دانشآموزان، ساعتهای طولانی مدرسه، مسیر رفت و برگشت دشوار، شرایط فیزیکی نامناسب کلاس و امکانات نیز تأثیرگذارند.
- تجارب منفی قبلی
- مثلاً اگر کودک در گذشته در مدرسه تجربه ترسناک، تحقیر، شکست تحصیلی شدید، رفتن به معلم یا مدیر برخورد منفی، یا مورد زورگویی قرار گرفته باشد، ممکن است هر بار که فصل جدید مدرسه میآید یا تمرین یا امتحانی در پیش است، اضطراب برگشتی داشته باشد که منجر به اجتناب میشود.
۴. عوامل اجتماعی و فرهنگی
- پذیرش اجتماعی و فرهنگی مدرسه
- در بعضی فرهنگها، مدرسه فقط محلی برای آموزش رسمی دانسته میشود و نقشهای عاطفی و روانی آن کمتر دیده میشود. انتظارات خانوادهها و جامعه نسبت به مدرسه ممکن است باعث شوند کودک احساس کند اگر نمره نیاورد یا رفتار خوب نداشته باشد، ارزشش پایین است.
- تأثیر رسانه و فضای مجازی
- دسترسی آسان به تفریحات دیجیتال، بازیهای ویدئویی، شبکههای اجتماعی میتواند جایگزین جذابی برای مدرسه باشد؛ وقتی کودک مدرسه را محل فشار میبیند و خانه یا فضای مجازی را محل راحتی، ممکن است انتخاب دوم جذابتر شود.
- تأثیر رویدادهای بیرونی
- کووید-۱۹ و تعطیلی مدارس، نگرانیهای سلامتی، قرنطینهها، کرونا بلعِ زمان زندگی دانشآموزان را تغییر داد. بعضی کودکان عادت به حضور در خانه پیدا کردند و بازگشت به مدرسه برایشان دشوار شد.
مثالهای واقعی
- برای روشنتر شدن موضوع، چند داستان مثالوار و تحقیقاتی:
- تحقیقی در مصر با مشارکت ۶۳۰ کودک نشان داد که سطوح فرار از مدرسه در بسیاری از کودکان متوسط است، و ارتباط معنیداری بین اضطراب و فرار مدرسه وجود دارد. کودکان میگفتند که دوست دارند در خانه بمانند تا با والدین، یا از فشار امتحان و نمره فرار کنند.
- مطالعهای در یکی از کشورها با استفاده از فناوری تصویربرداری مغزی (fNIRS) نشان داد نوجوانانی که فرار مدرسه دارند، فعالیت کمتر در نواحی جلویی مغز هنگام کارهای شناختی نشان میدهند، و ویژگیهایی مانند نوروتیسیزم، اضطراب و افسردگی بیشتری دارند.
- نتایج بررسی روششناختی بین مطالعات مختلف نشان میدهد که اضطراب، سبک تربیتی خانواده، سلامت روان والدین از شاخصهای قوی پیشبینیکننده فرار از مدرسهاند
پیامدهای فرار از مدرسه
- فرار از مدرسه فقط یک «مشکل موقتی» نیست؛ اگر دیر شناسایی و مداخله نشود، میتواند پیامدهای بلندمدت داشته باشد:
۱. افت تحصیلی و عقب ماندگی علمی
غیبت مکرر باعث میشود دانشآموز مطالب را از دست بدهد، از همکلاسیها عقب بیفتد، و نمرات پایینتر بیاید.
۲. مشکلات روانی عمیقتر
اضطراب و افسردگی میتوانند تشدید شوند. احساس گناه، شرم، کمبود اعتماد به نفس، خودپنداره منفی. هنگامی که دانشآموز خود را «کسی که نمیتواند موفق شود» ببیند، این الگوها به سختی تغییر میکنند.
۳. پیامدهای اجتماعی
طرد از جمع همسالان، کمبود مهارتهای اجتماعی، کاهش تعامل با همکلاسیها، مشکلات در دوستیها.
۴. خطر ترک تحصیل همیشگی
اگر فرار یا غیبت مزمن شود، احتمال دارد دانشآموز تصمیم بگیرد مدرسه را ترک کند یا سیستم آموزش رسمی را کنار بگذارد.
۵. اثر بر خانواده و آینده شغلی
خانواده دچار استرس، سرزنش یا تعارض درونی میشود؛ آینده شغلی نوجوان ممکن است آسیب ببیند؛ فرصتهای پیشرفتهتر (دانشگاه، دورههای تخصصی) محدود شوند.
راهکارها و توصیهها
- برای جلوگیری یا کاهش فرار از مدرسه، باید تلاش در چند سطح صورت گیرد: سطح کودک / نوجوان، خانواده، مدرسه، و سیاستهای کلان

برای کودک / نوجوان
- ارزیابی احساسات و شناخت احساسات منفی
- کمک به کودک تا بتواند اضطراب، ترس، خشم یا شکست را بشناسد، اسم بگذارد و در موردشان حرف بزند. گفتوگوهای درمانی، مشاوره روانشناختی، یا جلسات رواندرمانی فردی میتواند مفید باشد.
- تقویت توانایی مقابله (Coping Skills)
- مهارتهایی مثل تنفس عمیق، آرامش ذهنی، تصویرسازی ذهنی، تکنیکهای آرام کردن بدن، برنامهریزی برای مواقع اضطرابآور (مثلاً قبل از امتحان).
- تقسیم وظایف به گامهای کوچک
- اگر حضور در مدرسه بزرگ و سنگین به نظر برسد، شروع با یک روز کامل، بعد نصف روز، یا فقط حضور در کلاسهایی که علاقه دارد، و تدریجاً افزایش ساعت حضور.
- تقویت اعتماد به نفس و خودپنداره مثبت
- موفقیتهای کوچک را جشن بگیریم؛ فعالیتهایی که کودک در آنها احساس موفقیت دارد (مثلاً ورزش، هنر، موسیقی) را تشویق کنیم.
برای خانواده
- حمایت عاطفی و ارتباط باز
- وقت گذاشتن برای گفتگو درباره ترسها، احساسات، نگرانیها؛ گوش دادن بدون سرزنش؛ نشان دادن اینکه والدین کنار فرزندند.
- ثبات و پیشبینیپذیری در خانه
- قوانین روشن، توقعات منطقی، روابط محبتآمیز، اجتناب از تنبیه شدید یا تحقیر، توجه به سلامت روان والدین خودشان.
- همکاری با مدرسه
- گفتگو با معلمان، مشاور مدرسه، شناخت نیازهایی که کودک دارد؛ درخواست تطبیقهایی مانند برنامههای حمایتی، کاهش بار امتحانات یا وظایف، معلم یا مشاور برای کودک.
برای مدرسه
- محیط مدرسه حمایتکننده
- معلمان آگاه به نیازهای روانی دانشآموزان، روشهای تدریس متنوع، توجه به تفاوتهای فردی (سرعت یادگیری، سبکهای مختلف یادگیری)، فضاهایی برای آرامش و حمایت.
- پیشگیری از قلدری (bullying)
- داشتن سیاستهای روشن، نظارت مناسب، آموزش رفتار اجتماعی، توانمندسازی دانشآموزان قربانی، مداخله سریع در موارد رفتار نامناسب.
- انعطافپذیری در برنامه آموزشی
- امکان انتخاب موضوعات مورد علاقه، پروژههای کاربردی، فعالیتهای عملی، رشتهایتر شدن در دوره متوسطه، روشهایی که دغدغههای دانشآموز را بشود در آنها لحاظ کرد.
- مشاوره و رواندرمانی داخل مدرسه
- دسترسی آسان به مشاور روانی یا روانشناس در مدرسه، جلسات گروهی با دانشآموزان، کارگاههای مهارتهای اجتماعی، مهارتهای مقابلهای
سیاستگذاری و سطح کلان
- آموزش معلمان و مدیران
- در شناخت علائم هشدار فرار از مدرسه، اضطراب دانشآموز، مشکلات یادگیری، و روشهای حمایت روانی و آموزشی.
- منابع و بودجه حمایتی برای مدارس
- تأمین مشاوران، روانشناسان تربیتی، امکانات فضاهای آرام مدارس، منابع آموزشی مخصوص نیازهای ویژه.
- برنامههای ملی سلامت روان کودکان و نوجوانان
- تلفیق خدمات روانی در نظام آموزش، پیشگیری از مشکلات روانی، فراهم کردن دسترسی به خدمات مراقبت روانی در سطح مدارس و جامعه.
- قوانین و سیاست حقوقی
- تضمین حق تحصیل، مقررات ضد قلدری، حمایت از کودکان با نیازهای ویژه، قوانین منع تبعیض.
پیشنهاد راه حل خلاقانه
- چند ایده نوآورانه که میتواند به بهبود وضعیت کمک کند:
۱. کلاسهای «مدرسه دوم» یا «فضای تطبیقی»
فضایی که ترکیبی از تسهیل روانی و آموزشی دارد: کلاس کوچکتر، معلمان تخصصی در روانشناسی کودک، برنامههای آرامسازی قبل از کلاس، فعالیتهای هنری، طبیعتگردی. این مدارس یا بخشهای خاص در مدارس بزرگ میتوانند گزینههایی برای کودکانی باشند که در فضای عادی مدرسه احساس راحتی ندارند.
۲. بازی درمانی و هنر درمانی به عنوان بخشی از برنامه مدرسه
هنر، موسیقی، تئاتر، حرکت، فعالیتهای خلاقانه میتوانند فرصتهایی باشند برای بیان احساسات غیرکلامی، کاهش اضطراب، ساخت پیشبُرد اعتماد به نفس.
۳. پروژه همراهی “معلم همراه عاطفی”
یکی از معلمان یا مشاوران بهصورت ویژه برای تعدادی از دانشآموزان که فراری از مدرسهاند، همراهی عاطفی کند؛ یعنی نه فقط آموزش، بلکه گوش دادن، درک مشکلات، کمک در برنامهریزی روزمره، تماس با خانواده، مداخله اگر لازم باشد.
۴. فناوری به کمک بازگشت به مدرسه
استفاده از اپلیکیشنهایی که کمک میکنند دانشآموزان اضطراب خود را بسنجند، تمرینات آرامش انجام دهند، جلسات آنلاین با مشاور داشته باشند تا پیش از رفتن به مدرسه آمادگی بیشتری داشته باشند.
۵. برنامههای بین نسلی و اجتماعمحور
ارتباط کودک با بزرگترهایی که تجربه مشابه داشتهاند؛ پیوند با مربیان داوطلب یا افراد موفقی که کودکی دشوار در مدرسه داشتهاند و اکنون توانستهاند بر آن غلبه کنند. داستان گفتن، اشتراک تجربه میتواند امید ایجاد کند.

بحث و نتیجهگیری
- فرار از مدرسه، مسئلهای فردی نیست که بتوان با مقصر دانستن کودک آن را حل کرد؛ این یک پدیده پیچیده، چندوجهی، که در تقاطع عوامل روانی، خانوادگی، مدرسهای و اجتماعی شکل میگیرد. اگر ما از جوانب مختلف به آن نگاه نکنیم، ممکن است نه تنها خودش ادامه یابد، بلکه پیامدهای منفی درازمدتی داشته باشد بر روان کودک، تحصیل او، فرصتهای آیندهاش و روابط خانوادگی
به نظر میرسد کلید حل این مسئله در:
- تشخیص زودهنگام علائم فرار یا اجتناب
- همکاری تنگاتنگ بین خانواده، مدرسه و روانشناسان
- ایجاد محیط مدرسهای که نه فقط به فکر کسب نمره، بلکه به فکر سلامتی روانی کودک باشد
- سیاستهایی که خانوادهها و مدارس را حمایت کنند
جمعبندی
کودکان و نوجوانانی از مدرسه فراریاند چون:
- اضطراب و ترس ناشی از امتحانات، ارزشیابی، ارتباطات اجتماعی یا جدایی از والدین
- مشکلات سلامت روانی مثل افسردگی
- نیازهای آموزشی ویژه که برآورده نمیشوند
- روابط ضعیف با معلمان یا همسالان
- سیاستها و محیط مدارس که فشار، عدم انعطاف یا قلدری را تشدید میکنند